حوادث - نیروی انتظامی نهادی است که توان اجرایی و قانونی برای مقابله با فرقهها و گرایشهای نوظهور را دارد. سرهنگ دکتر رضا غنیلو - رئیس مرکز اطلاع رسانی و ارتباطات ناجا - کمرنگ شدن نقش خانوادهها را عامل گسترش ناهنجاریهای عقیدتی و رفتاری مانند شیطانگرایی میداند؛ هر چند که اعتقاد دارد تعداد این گروهها کمتر از چیزی است که در جامعه تصور میشود.
. نحوه شناسایی و برخورد با عاملان و تاریخچه شیطانگرایی در ایران از جمله مباحثی بودند که سرهنگ غنیلو در کسوت پیشین خود بهعنوان معاونت اجتماعی نیروی انتظامی تهران بزرگ توضیحاتی درباره آنها ارائه داد؛ «شیطانپرستان با فریب القا میکنند که قدرتمند و فعالند.»
شیطانپرستی به دلایل مختلف چند سالی است که برخی از جوانان را گمراه کرده است،گرایشهایی به آن در ایران بهوجود آمده است و گاه بر در و دیوار شهر نمادهای آن دیده میشود. عده زیادی معتقدند شیطانپرستی محصولی وارداتی و غربی است؛ در حالی که در تاریخ ایران، گاه افراد و فرقههایی به این نام معرفی شدهاند.
کلمه «شیطانپرستی» کنجکاو برانگیز است و از آنجا که متاسفانه برخی از مردم خیلی اهل مطالعه نیستند، گاه تعبیرات اشتباه و نادرستی بهوجود میآید. شیطانپرستی که به نظر من لفظ صحیح آن «شیطانگرایی» است، از لحاظ تاریخی دو دوره را پشت سر گذاشته است: دوره اول آنکه تا سال 1960 محسوب میشود، در منطقه بینالنهرین و مشرق زمین پررنگتر بوده است. بعضی فرقههای صوفی مسلک در گذشته معتقد بودند که شیطان با نافرمانی از خداوند نقشی را در عالم هستی به خود اختصاص داد. تا برای اثبات خوبی، بدی هم وجود داشته باشد. این افراد اعتقاد داشتند که رابطه شیطان و خدا، رابطه عاشق و معشوق است و شیطان فقط میخواهد بر خداوند سجده کند و نه موجود دیگری.
بر اساس همین اعتقادات، آنها لعن و نفرین کردن شیطان از سوی انسان را جایز نمیدانستند و ابلیس را از مقربان درگاه الهی میپنداشتند.
هنوز هم در بعضی مناطق دورافتاده و صعبالعبور ایران، این افراد زندگی میکنند. اگر از اهالی روستاهای اطراف سوال کنید جواب میدهند که آنها قومی مطرود و شیطانپرستند؛ نه کسی به آنها دختر میدهد و نه پسر آنها را به دامادی میپذیرد.
هر چند خود آنها اعتقاد دارند که شیطانپرست نیستند، «شیدا» پرستند که اشاره به همان تفکر و فلسفه خاص آنها دارد.
ایرانیها این موضوع را هضم کرده بودند و با این اقوام همزیستی داشتند؛ رابطه آنها بسیار کمرنگ بوده؛ اما بنا به مستندات تاریخی زد و خورد و درگیری در میان آنها بسیار کم دیده شده است.
دوره دوم از سال 1960 و با صنعتی شدن و اوجگیری مدرنیته آغاز شد. در این میان افرادی بر آیینهای دین مسیح شورش کردند. آنها ابتدا اعتقاد داشتند دین و قیدو بندهای آن باعث میشود بشر رشد نکند و دوباره اشتباهات گذشته خود را تکرار کند.
آنها عقایدشان را مخفی نمیکردند و معتقد بودند که هر چند این کار ممکن است جان آنها را به خطر بیندازد اما به خاطر عجیب بودن آیینشان، باعث افزایش تعداد طرفدارانشان میشود.
در حقیقت تنها شباهت این دونوع شیطانگرایی این است که هیچ کدام شیطان را لعن نمیکنند.
به جز این یک مورد، شیطانگرایی غربی و شرقی هیچ شباهتی با هم ندارند. از اوایل سال 2000 میلادی، با گسترش فناوریهای ارتباطی این گرایش غربی در ایران پررنگتر شده است. ادامه مطلب...